آریسا جونی، عزیز دل خاله هاشآریسا جونی، عزیز دل خاله هاش، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

♥♥♥ عزیزدل خاله هاش ♥♥♥

شیطونی های آریسا

ماشالله به این دخمل شیطون آخه اون تو چیکار میکنی عشق خاله؟؟؟؟؟ قربون اون نگاهت عزییییییییییییییییییییییز دل خاله هایی   حالا که مامانی داره ازت عکس میگریه، دوربینو نگاه نمیکنی؟؟؟آخه به من بگو اون تلویزیون چی داره؟؟؟؟ حالا دیدی که چقدر از تلویزیون خوشت میاد آخ آخ ... به آریسا کمک کنید میخواد بیاد بیرون   وقتی ما این عکسارو دیدیم نمیدونی چقدر خندیدیم .آخه تو این عکسا خیلی خیلی شیطون و با نمک شدی   ...
13 اسفند 1391

ادامه دوستی ها 1 (مامان آریسا)

سلام مامانی این اولین پست هست که من برات میزارم ... فرشته کوچولوی نازم، مامانی چند تا دوست صمیمی داره که حالا هر کدوم یه نی نی دارن . امیدوارم شما ها هم این دوستی ها رو ادامه بدین . درسا فرشته شیطون و دوست داشتنی خاله نرگس . ما با هم از کلاس اول راهنمایی دوستیم با هم رفتیم دبیرستان و هنرستان و سالهای زیادی با هم بودیم و تو 1 سال هم عروسی کردیم . نی نی خاله نرگس 2 سال و 14 روز از تو بزرگتر و هر دوتون آبان ماه بدنیا آمدید.                           ...
10 اسفند 1391

سرگرمی ها ی آریسا

وای وای بگم از سرگرمی هات .... وقتی مامان میخواد پوشکت رو تعویض کنه و روی میز تعویض میخوابی ، بالای سرت توپهای کاغذی هست که مامان برات درست کرده و بابا نصبشون کرده. اونا رو که میبینی انقدر دست و پا میزنی و خوشحالی میکنی که فکر میکنی دستت بهش میرسه و میتونی لمسشون کنی .اصلاً مهم نیست چون قد میکشی و بهشون دست میزنی و ما شاهد اون روز هم هستیم حالا نوبت آویز تخت هستش که وقتی موزیک میزنه و میچرخه مثل توپهای کاغذی که میبینی میخندی و دوسشون داری . یعنی شدن دوستات . وقتی از خواب بیدار میشی باید بری تو تختت و با دوستات بازی کنی تا سرحال بشی   ا ... چرا اینجوری نگاهمون میکنی خاله؟؟؟؟؟؟؟ خب راست میگیم دیگه عزیز دل خاله...
9 اسفند 1391

مراسم ناخنگیری (با تاخیر )

عزیزدل خاله ها ببخشید ما فراموش کردیم که این روز مهم رو برات ثبت کنیم . واقعاً ببخشید بعد از چهل روزگی رسم بر اینه که دایی بیاد و برای اولین بار ناخن های خوشگلت رو میگیره و شیرینیت هم میده و دیگه مامان و بابا ناخن هاتو میگیرن. حالا یک عکس از دایی مهدی و خوشگل خانم میذارم تا این روز هم مثل همه ی روزهای خوبت ثبت شده باقی بمونه عزیزم   ...
9 اسفند 1391

بازار گل

بازار گل                                 خاله خوشگله‌ ، اینجا بازار گله جایی که پر از گلهای خوشگل دنیاست عزیز دل اما امروز 1391/11/20 اولین باریه که گل سرسبد این بازار یعنی همون آریسای خوشگل ما اومده و با کلی ذوق به دوستاش سر زده                           گل سر سبد خوش اومدی فدای خوشگلیات         ...
8 اسفند 1391

باباقدیر

عزیز دل خاله ها ؛ چند روز پیش یک اتفاق بدی افتاد . باباقدیر (بابابزرگ مامان سمیه) برای همیشه از پیشمون رفت، رفت پیش دایی و عزیز و ما ها رو تنها گذاشت. بابا قدیر برای همه ی نی نی هایی که به دنیا می اومدن یک اسم میگذاشت . مثلاً به مائده می گفت : طیبه و به مهیار می گفت : هادی منتظر بودیم که برای تو اسم بذاره که گفت آریسا قشنگه. یعنی اسمت قشنگه و نیازی نبود که باباقدیر برات اسم بذاره. تازه بابا قدیر عکستو انداخته بود روی گوشیش و هرروز تو رو میدید. باباقدیر تورو دوست داره و میدونیم که تو هم دوستش داری ، وقتی بزرگ شدی کلی از خاطراتش رو برات مرور میکنیم عزیزم. با خنده هات به زندگی هممون امید بده خاله خدا روحشون رو شاد کنه.  &n...
1 اسفند 1391