شب یلدای آریسا
عزیز دلم امروز شب چله هستش ؛ یعنی همون شب یلدا
امروز ما اومدیم خونتون با مامان پری
برات شب چله ای آوردیم : آجیل ، هندوانه ، ...
(البته هندوانه رو مامان سمیه تزءین کرد)
مامان پری برات یک کاپشن خزدار سفید خریده بود. یهنی راستشو بخوای از 3 روز پیش خریده بود و همش قربون صدقه ات میرفت.
البته باید بگم که مامان پری همش عکست رو تو گوشیش میبینه و قبون صدقت میره و شعر میخونه؛
مثل :
خدام خدایی کرده قدرت نمایی کرده ...
(حالا بزرگتر که شدی بقیه شعرا رو خودت میشنوی عزیزم )
خلاصه که اومدیم خونتون . تو و مامان یه سفره ی شب یلدای خیلی خیلی خوشگل چیده بودید که البته شما هم خیلی کمک کرده بودی !!
ما تمام شب اونجا بودیم . عکس انداختیم و خوراکی خوردیم . خوشحالی کردیم .
مامان و بابا برات یک جعبه کادو خریده بودن که توش پر از لباسای خوشگلی بود و بابا هم برای مامان یه کادوی خوشگل خریده بود. که عکساشو میذارم تا ببینی.
ما شب خونتون موندیم و فرداش اومدیم خونمون.
و سفره ی شام :
انشاالله هزار شب یلدا کنار هم باشیم.
مثل همیشه : خیلی دوست دارم آریساااااااااااااااااااااااا