آریسا جونی، عزیز دل خاله هاشآریسا جونی، عزیز دل خاله هاش، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

♥♥♥ عزیزدل خاله هاش ♥♥♥

مراسم ناخنگیری (با تاخیر )

عزیزدل خاله ها ببخشید ما فراموش کردیم که این روز مهم رو برات ثبت کنیم . واقعاً ببخشید بعد از چهل روزگی رسم بر اینه که دایی بیاد و برای اولین بار ناخن های خوشگلت رو میگیره و شیرینیت هم میده و دیگه مامان و بابا ناخن هاتو میگیرن. حالا یک عکس از دایی مهدی و خوشگل خانم میذارم تا این روز هم مثل همه ی روزهای خوبت ثبت شده باقی بمونه عزیزم   ...
9 اسفند 1391

بازار گل

بازار گل                                 خاله خوشگله‌ ، اینجا بازار گله جایی که پر از گلهای خوشگل دنیاست عزیز دل اما امروز 1391/11/20 اولین باریه که گل سرسبد این بازار یعنی همون آریسای خوشگل ما اومده و با کلی ذوق به دوستاش سر زده                           گل سر سبد خوش اومدی فدای خوشگلیات         ...
8 اسفند 1391

باباقدیر

عزیز دل خاله ها ؛ چند روز پیش یک اتفاق بدی افتاد . باباقدیر (بابابزرگ مامان سمیه) برای همیشه از پیشمون رفت، رفت پیش دایی و عزیز و ما ها رو تنها گذاشت. بابا قدیر برای همه ی نی نی هایی که به دنیا می اومدن یک اسم میگذاشت . مثلاً به مائده می گفت : طیبه و به مهیار می گفت : هادی منتظر بودیم که برای تو اسم بذاره که گفت آریسا قشنگه. یعنی اسمت قشنگه و نیازی نبود که باباقدیر برات اسم بذاره. تازه بابا قدیر عکستو انداخته بود روی گوشیش و هرروز تو رو میدید. باباقدیر تورو دوست داره و میدونیم که تو هم دوستش داری ، وقتی بزرگ شدی کلی از خاطراتش رو برات مرور میکنیم عزیزم. با خنده هات به زندگی هممون امید بده خاله خدا روحشون رو شاد کنه.  &n...
1 اسفند 1391

دومین واکسن

خوشگل خاله این دومین بار که واکسن میزنی. دیروز با خاله ساناز و مامان رفتی واکسن بزنی. از تعریفاشون اینه که دکترا میگفتن دختر خوشگل ما خیلی صبوره و مثل بقیه نی نی ها گریه نکرد و نترسید .فقط وقتی واکسن زدن از سوزش آمپول گریه کردی و بعدش هم شیرخوردی و سریع آروم شدی. تا خونه آروم بودی اما بازم پاهای نازت درد گرفت و گریه کردی ، همش تو بغل مامان و خاله ساناز بودی .مامان سمیه همش غصه میخورد که دخترش گریه میکنه اما ته دلش خوشحال بود که هیچ وقت مریض نمیشی ، بابا رضا هم کلی ناراحت بود که گل دخترش گریه میکرد. کلی برات شعر خوندن و باهات حرف زدن تا آروم شی و درد رو فراموش کنی . دیروز کمپرس یخ داشتی و امروز کمپرس آب گرم. ان شالله که هیچ وقت...
25 دی 1391