آریسا جونی، عزیز دل خاله هاشآریسا جونی، عزیز دل خاله هاش، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

♥♥♥ عزیزدل خاله هاش ♥♥♥

2 ماهگی آریسا

  امروز 2 ماهه شدی خاله. باورمون نمیشه که 2 ماهه که خدا همچین فرشته ای رو به ما هدیه داده. ایشالله 100 سال زندگی پر از شادی و سلامتی و خوشبختی داشته باشی خاله                         ...
24 دی 1391

حرف های خاله ها

یک هشدار! عزیز دلم ، ما همیشه خوبی شمارو میخوایم و از اینکه خدایی نکرده اتفاقی برات بیفته ناراحت میشیم و لی این رو بدون بعد از خدا و مادر و پدر ، خاله هایی داری که مثل کوه پشت سرت هستن و همیشه میتونی روی ما حساب باز کنی چه شادی و خدایی نکرده زبونم لال موقع ناراحتیت. این رو صادقانه میگیم که بدونی هر موقع چیزی بود که فکر کردی میتونیم کمکت کنیم همیشه هستیم و در کنارتیم.این هم به عنوان یک حرف دوستانه میگم که به سادگی با هر کسی دوست نشو. با هرکسی حرف نزن ، اول آدمهارو بشناس بعد دوست شو. *   * نه اینکه بی محل کنی یا چیز دیگه ، منظورم اینه که هر کسی لیاقت دوستی با شما رو نداره ، با آدمهای کوچیک فقط سلام کن اما با بزرگان دوست باش ...
20 دی 1391

گردش در اتاق آریسا

یک واقعیت رو بگم؟؟؟؟؟؟ نخنیدیا خاله پوشکات خیلی بامزس ، رو هر کدوم عکس یک حیوان رو داره مثل بره ، موش ، خرگوش ... مامان سمیه هم موافقه یعنی در اصل خودش اینو به ما گفت . میدونم که دوست داری ببینیشون پس اینم عکسش !!!!!!! راستی عمه بهنوش برات یه عالمه جورابای خوشگل خریده تا هرموقع هر رنگی که دوست داشتی بپوشی . اینم جورابات : تازه داری با وسایلت آشنا میشی و متوجه میشی که اتاقت کجاست و چی جزء وسایل خودته عزیزم  . قبل از به دنیا اومدنت نمیدونستیم که دختری یا پسر اما ندونسته عاشقت بودیم و هستیم . نا خودآگاه همه ی وسایلت ست بره (گوسفند!!) شد. خیلی با مزه و خوشگله حتی دمپایی هاتم این شکلیه:...
20 دی 1391

خونه ی خاله شهناز

حالا نوبت پاگشایی خونه خاله شهنازه 1391/10/08 روز جمعه دعوت شدیم خونه خاله شهناز الان داری پیش خودت میگی چرا ما باهاتیم نه؟؟؟؟!!!!! خب ما عاشقاتیم و دوست داریم هرجا که هستی ، ما هم باشیم دیگه رفتیم خونه خاله و ناهار اونجا بودیم . خاله تازه از مشهد اومده بود و برات برای هدیه یک دست لباس به تبرک حرم امام رضا(ع) که امام هشتم ماست رو با یک نی نی تو روروک بود بهت هدیه داد و به مامان نبات و زرشک که سوغات مشهد هست رو هدیه کرد. مامان پروانه تو رو اینجوری کردا !!!!! ببین مثل خانوم بزرگا شدی عشقم این هم وسایل خاله بازی خونه ی خاله شهناز . خاله خیلی خیلی مهربونه میدونی آریسا ، خاله شهناز هم خا...
18 دی 1391

دلمون تنگ شد

سلام خاله جون. دیروز بعد از 2 روز که رفتید خونتون انقدر دلمون برات تنگ شد که نگو .البته دلمون واسه بابا و مامانی هم تنگ شد. آخه با مامان سمیه خیلی کیف میده ، خوش به حالت که همش پیش همید. خونمون ساکت شد . آخه وقتی مهمون از خونه میره ، خونه ساکت میشه و همه میرن سراغ کارای خودشون . خب فرشته کوچولو رفته دیگه. تازه مامان سمیه گفت که هر وقت زنگ بزنیم و بگیم دلمون تنگیده ، زودی میاید * * دوباره بیا پیشمون خاله ...
17 دی 1391

آریسا مریض شده

سلام خاله جون. دوست دارم همیشه تو خاطرات و زندگیت ، خاطره های خوب و قشنگ باشه اما متاسفانه تو خانم خوشگله مریض شدی . یعنی همش دلت درد میکرد و ناله میکنی . مامان و بابا خیلی ناراحت بودن خیلی زیاد آخه طاقت مریضی فرشته کوچولوشونو ندارن.آخه آدم چجوری دلش میاد ببینه کوچولویی مثل تو مریضه . ایشالله هیچوقت هیچ بچه ای مریض نشه و همیشه شیطونی کنن. خدایا آریسای ما هم خوب شه خاله جون توروخدا زود خوب شو ...
16 دی 1391

آریسا حالش خوب شده :-)

  *      هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا ما همگی خوشحالم آخه آریسا حالش خوب شده و الان دو روزه که اومده خونمون و همش بازی میکنه و ما همه خوشحالم مخصوصا مامان و بابای آریسا که حالا راحت و با دل خوش هم غذا میخورن و هم صحبت میکنن . آخه نمیدونی چقدر ناراحت بودن ، باور کن حتی از ته دل هم نخندیدن و مامان سمیه گریه هم کرد اما حالا خوب شدی و ما دعا میکنیم هیچ وقت هیچ وقت نبینیم که فرشتمون مریضه ...
16 دی 1391

زودخوب شو خواهری

مامان آریسا سرما خورده و حالش بده خدایا مامان سمیه زودتر خوب بشه تا آریسا هم خوشحال بشه خب وقتی مامانیش مریضه آریسا هم ناراحت میشه، پس خواهر مامانی ما زودتر خوب شو   ...
12 دی 1391