نی نی ما داره میاد
امروز 23/08/1391 هوا خیلی عالیه و همش بارندگی و هوای قشنگ پاییزی میخواستم امروز با خاله ساناز و حمیده بیایم خونتون تا شب ورودت رو جشن بگیریم و اما مریض شدیم و خیس آب! نیومدیم و رفتیم خونه. ساعت 9 با مامان پروانه اومدیم خونتون . وای که چه هوایی بود دیگه داشت تگرگ می بارید. آسمون جشن گرفته بود ، آخه عزیزترین نی نی دنیا فردا میخواست آسمون رو ترک کنه و بیاد پیشمون کودکی که آماده ی تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به انجابروم؟ خداوند پاسخ داد از میان بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظ...
نویسنده :
ساناز و معصومه
9:24